راهی

بی من بی او...

راهی

بی من بی او...

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
تمام ایام را که نگاه می‌کردم تورا و هرکسی را اصلا، چقدر بی‌مدارا که از نظرم نمی‌گذرند و آزار و رنجی که به خاطرم هوار شده قرصی دلم را لرزانده هم از همین است لامصب بی‌مروت.
  • لوسین مورل

پامو می‌ذارم رو پام می‌ندازم رو میز منتظر می‌شم و منتظر ‌می‌مونم و می‌رم.

  • لوسین مورل
که اگر فرداروزی کارمون کشید به اون گندی که امروز بالاش اوردیم سراغ مقصر نخوای که بگردی. بنویس. درشت بنویس من اگرم که اصرار کردم خودم هم به گه خوردن افتادم و خودم هم تمومش کردم. تا تهش موندم تا جایی که تو مونده بودی نرفته بودی هنوز، مونده بودم؛ تو جا زدی. منم منتظر اگرچه واستادم اما کم؛ خیلی کم و از همون اولش هم به منتظر نموندن فکر میکردم. خوب خوش خط بنویس رفتنتو و نرفتنتو. داستان نمیگم برات. قصه نیست؛ محاکمه نامه است؛ وصیته؛ سوگنامه ست؛ سوگنامه. بسمه تعالا رو هم با الف بنویس. آفرین. 
  • لوسین مورل

سراشیبی ای که نخوای هم مجبوری بدوی، حالا خواب و بیدارش به کنار اما تهش میتونه دریا باشه، میتونه یه سربالایی باشه و حالا هرچی؛ مهم اینه که خوابه دیگه، حالا هی نفس نفسم که بزنم ربطی نداره؛ خوابم. 

  • لوسین مورل
همون دست خالی ای که همیشه اشتباه انتخاب میشه  هم سهم منه.
  • لوسین مورل

خوابی که توش هیج خوابی نبینم.

  • لوسین مورل
  • لوسین مورل

تو که داری میری، دو تا ساعت مچیه، کارش یه پینه، بده درست کتن سر رات؛ مربعیه رو واسه من نیگر دار، اون یکی واسه خودت؛ فقط اینا خاصّن؛ عقربه که هیچ، صفحه و موتورم ندارن. گفتم تو که داری میری، بزا یادت بمونه کی رفتی. 

  • لوسین مورل

خاکشم نسکافه ای، قهوه ای، یا گُهی! 

  • لوسین مورل

خیالم تخت خوابمه که دو ونیم شب تو اوج بارون خالی شده بود و درست جایی که باید بری پا میشی از خواب انگار بیدار بودی از اولش چون الانم نیستی، پا شدی رفتی فاصله انداختنو تو شروع کردی اصلا. منم پاشدم منم پا شدم چون سردم شد، جوری که انگاری باده تو اوج بارون، شلاق هم دستش،نگاش ساده پاش پیاده.

  • لوسین مورل