- ۱ نظر
- ۱۸ مهر ۹۷ ، ۲۰:۴۶
۲۲ شد یا ۲۳ یا هرچه؛ که چه؟
آینهی قدیای که نمیشکند بیپدر. حالا هرقدر هم که سنگش بزنم سرتاپاش را به نجاست هم که بکشم انگار نه انگار.. انگار که عهد بسته تا ابد و بیوقفه نشانم دهد هیبت وجود گهِ بیوجودم را. بیشرف میبیند زاری و نزاریم را ها.. دم برنمیآرد. شده بلای جانم؛ نمیشکند. شکستم را نشسته به نظاره. شکستنم را هم. نمیشکند...انگار نه انگار.
راه کج هم یهجورایی راه راسته دیگه.. ممکنه راه درست نباشه، ممکنه نرسوندت به اونجا که میخواستی اما خب آخر به یه جایی میرسوندت دیگه...اما امان از بیراهه...البته که بیراهه هم تهش راه میشه ولی خب اولش بیراههس دیگه.. حالا تو بگو همه راهها اولش بیراهه بودن. خب بوده باشن؛ تو اصلا حرف منو نمیفهمی؛ خیر پیش.
بیشتر که بشه باختی؛ لو میری. آب دهنت رو با هرچی سرخی که تو چشاته قورت میدی اما دیره؛ باختی!
چاه بی سر و ته که همون اول سر خوردم به سر و به تهش نمیرسم هیچوقت.
جانم...جانم...جانم...جانم...جانم...جانم...جانم...جانم...جانم...جانم...جانم...جانم...جانم...جانم...جانم...جانم...جانم...جانم...جانم...جانم...