راهی

بی من بی او...

راهی

بی من بی او...

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

من اما نمی‌خواستم شورِ چیزی رو دربیارم. هیچوقت نمی‌خواستم. این که گاهی دو ساعت بعد که به خودم اومده‌م و سکوت تو رو هم که می‌بینم تازه روشنم می‌شه از دست در رفتن رو. پرشورِ اول سرد می‌شه. سرد می‌شم. انگارِ زلزله‌زده‌های بعد دو سه روز. روشنم می‌شه کارِ از کار گذشته رو. و بعد، از این ‌که خودم خونه‌ی خودم رو خراب کرده بودم بیشتر دردم می‌گیره. می‌شم یه پناه‌جوی همیشه بی‌پناه که به همین یه وجب چادر موقتی دل بسته بوده و حالا تازه قراره طوفان هم بیاد. دلم برات می‌سوزه بابا.

  • لوسین مورل