راهی

بی من بی او...

راهی

بی من بی او...

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۷ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

نمیدونم داشتی چیکار میکردی یا مسواک میزدی شیر آبو باز گذاشته بودی گفتم ببند شیر آبو گفتی دلم نمیخواد گفتم به درک از همینجا شروع شد دیگه؟ نه؟

نه.

  • لوسین مورل
این نوری که چشمامو میزنه شاید واسه تو خوب باشه. نمیتونم درست ببینمت و میتونی خوب ببینیم. اگرچه دیگه فرقی نداره واسه من اما باز حاضرم سعی کنم چشمام توی مسیر نوری قرار بگیره که سخت ببینمت تا راحت اگه خواستی نگام کنی. هفته اما هنوز تا شب خیلی مونده.
  • لوسین مورل
جنس سنگی که میگذارم کنج دهانم تا هرزه نبافد میتواند از جنسِ تلخِ همین سلامی باشد که روی هوا ماند.
  • لوسین مورل
ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری ملالی نیست جز دوری.
  • لوسین مورل
الآن اگر روانشناسی را میدیدم که میگفت همه ی افکارت را بریز روی کاغذ تا دیگر هیچ کلمه ای و هیچ نقطه سیاهی روی صفحه ذهن و خیالت نماند خوشبخت ترین و آسوده ترین حالت ممکن را سپری میکردم. شاید اول از همه همه ی دوست دارمت هایی که آنقدر دیر شدند که سرد شدند یا نشدند را میریختم که بیشترین جاها را گرفته تا دست و بالم کمی باز تر شود و بعد تازه نوبت میرسید به همه ی کاش ها و اما ها و اگر ها. اینکه چرا فلان شعر را همان اول نخواندم. اینکه چرا اولین سلام را من نکردم اینکه مگر من دوستشان نبودم و اینکه شاید یادشان رفته بیخیال و اینکه چرا انقدر زود گذشت و اما اگر فقط دهنم را بسته بودم و هزار هزار هزار کلمه ی دیگر... سرم دردِ سگ گرفته. چشم هام هم از همیشه سرخ تر شده اند و تمام موی رگ های چشمم طاقتشان طاق شده از این همه دیدنِ پاسخ ناشنیده طغیان میکنند. لابلای آن افکار اینکه عصیان چه کلمه سزاواری شده برای احوالاتم را حتما باید بنویسم. عصیان و طغیان و بیم موج و غربت و قربت و تضرع و خاک و مرگ و رنج و رنج و مویه.
الآن اگر روانشناسی را میدیدم هم به کارم نمی آمد. چشم هام را میبندم دردِسرم آرام بگیرد فقط. باید بروم...
  • لوسین مورل

الا ای لاله ی خونین چه داغی آتشین داری...

  • لوسین مورل

دل به نگاه من مده سوگلی شکستنی / پیش نیا که میشوی طرد درست مثل من...

  • لوسین مورل