محمد رمضانی فرخانی
دوشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۳۴ ب.ظ
باد دوباره میوزد سرد درست مثل من
برگ غروب میکند زرد درست مثل من
هیچکسی نگفته بود ابر دچار رفتن است
ابر چه کم دوام آورد: درست مثل من
دل به نگاه من نده! سوگلی شکستنی!
پیش نیا که میشوی طرد درست مثل من
ای تو! چرا گلایهات را به خدا نگفتهای
حرف تو را قبول میکرد درست مثل من؟
داد بزن! شلوغ کن! لج کن و توبه کن ولی
از همهاش دوباره برگرد درست مثل من
وه که چه زحمتی کشیده است در این تضادها
آن که تو را به بار آورد درست مثل من
میخواستم همه اش را نگذارم. یک تک بیت.همه اش درست مثل من بود.نبود؟
- ۹۴/۱۲/۱۰