راهی

بی من بی او...

راهی

بی من بی او...

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

خاله مرد.

چهارشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۷، ۰۹:۵۱ ق.ظ

خداروشکر جاخواب نشد؛ کسی‌رو نداشت نگه‌ش داره.

روی‌هم چند بار همان کودکی خانه‌اش رفته بودیم و بعد آن‌که حاج‌کاظمش مرد و بچه‌ها سر اموال، سر و گوش هم را می‌بریدند هم که تنها تر هم شده بود و مدتی هم آمد پیش تنها خواهرش، مادربزرگ، ماند و ما بیش‌تر می‌دیدیمش دیگر. خاله‌جان سلطنت؟ مرد. عید هم بود، دیدمش، بدی هم نبود ها اما دیروز بیمارستان رهاش کرد که ما نمی‌‌توانیم؛ دیشب مرد.

  • لوسین مورل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">