راهی

بی من بی او...

راهی

بی من بی او...

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

صبحی که تو بودی

دوشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۹، ۰۶:۵۶ ق.ظ

خواب نیستی و رویا نیستی، خیال هم. خاطره‌ی صبحِ متروی کِی بود که می‌شد سوار مترو شد؟ خاطره‌ی صبح مترو از زمانی که می‌شد سوار مترو شدی و تلخی. دیر شده بود راستی. دیرِ من یا دیرِ تو؟ دو‌ دقیقه‌ی صبر هزار  دقیقه‌ات بود، نماندی، صبحِ دیرمان بود. انگار الآن که صبحِ است اما دیر شده. نوری. نوری که هستی. از کجا آمدنت پیدا نیست اما همه‌جا روشن شده بود. مثلِ هنوز. مثل صبح. 

  • لوسین مورل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">